چه کسی یا چه سازمانی مسؤل کنترل مصرف بی رویه از سموم شیمیائی و جوابگوی مخاطرات آن است ؟


 

در طی پنجاه سال گذشته، آفتکشها جزء ضروری دنیای کشاورزی بوده اند. گرچه تقاضا برای تولید و توزیع آفتکش که باعث افزایش بهبود کیفیت و کارایی کشاورزی می شود محرز است. ولی احتمال بکارگیری نابجا و غیر معقول، بسیار زیاد می باشد. یکی از مهمترین نکات سازمان بهداشت جهانی، مسئله آفتکشها می باشد. افزایش جمعیت و بدنبال آن افزایش مصرف مواد غذایی، بویژه محصولات کشاورزی، کشاورزان را بر آن داشته است که میزان محصولات خود را افزایش دهند. افزایش کشت محصولات متعاقباٌ افزایش سموم آفتکش را به همراه داشته است. به دلیل بی توجهی کشاورزان در مصرف سموم، ریزشهای جوی و چندین عامل دیگر سموم کشاورزی وارد آب رودخانه ها و دریاها می شوند. در این خصوص افزایش آگاهی متخصصین و به طور کلی عموم مردم از خطرات ناشی از تماس کوتاه مدت و دراز مدت، شامل سرطانزایی، بیماریهای سیستم عصبی ، تنفسی و زادآوری و ... توجه عموم و دولتمردان را به خود جلب نموده است. امروزه آلودگی محیط زیست به صورت یک مسئله جهانی درآمده است. برای مثال آب یکی از اجزاء تشکیل دهنده مهم در چرخه زندگی محسوب می شود. اهمیت کیفیت، نگهداری و توسعه آن به طور پیوسته در حال افزایش می باشد و سموم دفع آفات نباتی یکی از اصلی ترین آلاینده های آب به حساب می آید.

با توجه به اینکه هرساله زراعت‌های بهاره ودرسال های اخیر جالیز وصیفی جات (خربزه ،هندوانه،گوجه فرنگی و خیار ......) در منطقه مغان بویژه حوزه پارس‌آباد در سطح وسیعی بطور شخصی یا غیرشخصی کشت میگردد و همگان به هرنحو ممکن سعی دارند در این کوتاه مدت سودکلانی از فعالیت برمحصولشان مخصوصاً در اراضی اجاره‌ای داشته باشند، دراستفاده بیشتر از هرنهاده‌ای بویژه کود‌های شیمیایی و علی الخصوص انواع سموم شیمیائی دریغ نمی ورزند وبه جرأت می‌توان گفت،شاید کمترزارعی آن هم به جهت عدم توان مالی از سموم استفاده نکند بلکه به وفور وبا شدت تمام مغان در بهار و تابستان بصورت زمینی و هوایی جالیز ، صیفی جات، باغات و زمین های زراعی‌اش سم باران میشود.

بدون اطلاع ازعواقب کار چه ازلحاظ آلودگی محیط زیست وتأثیرآن برانسانی که تمام تلاشش این است سالم بماند، شدیداً در مصرف سموم شیمیائی از همدیگر پیشی می‌گیرند. شاید بهتر است به خصوصیات شیمیائی سموم واثرات خطرناک آن از گفته بزرگان شروع بکنیم.

دکتر فرانسیس ری از دانشگاه فلوریدا اظهار میدارد که ما باافزودن موادشیمیائی به غذاهای خودمان امکان بروز سرطان را افزایش می دهیم.

دکتر هاریوگریوز نظر براین دارد که بین سموم سیمیائی و سرطان خون ، سرطان های دستگاه گوارشی یا دیگر اختلالات خونی رابطه‌ای مستقیم وجود دارد.

تا دیروز زندگی بشر مملو از ترس از بلایایی جهان گستر چون وبا، حصبه ، تیفوس و طاعون بود ، اکنون خوشبختانه این بیماریهای مهلک که روزی همه جاگیر بودند با پیشرفت دانش پزشکی و رعایت اصول بهداشتی دیگر موجب نگرانی نیستند،امروزمانگران صدمات متفاوتی هستیم که در محیط زیست ما در کمین نشسته‌اند صدماتی که محصول پیدایش و تکوین شیوه زندگی جدید خود بشر هستند، نمونه‌اش پیدایش همین آفت کش‌های قوی است.درست است که هدف از کاربرد سموم شیمیائی نابودی حشره آفت یا کنترل بیماری گیاهی است ولی می‌توان گفت که این همه سموم خطرناک که در حال حاضر مصرف می شوند تنها آفت کش نیستند بلکه زندگی کش و زیست کش هستند.

این همه خطر کردن پس به خاطرچیست ؟

درست است که مصرف موادشیمیائی آفت کش را مجاز شمرده‌ایم ولی بدون آنکه پیشاپیش تحقیقی دقیق از تأثیر آن بر جامعه اکولوژیک و زیستی بشر داشته باشیم و آموزش ها ، هشدارهای زیستی ،خطرات و مضرات جانبی مصرف سموم را گوشزد نموده و آگاهی داده باشیم ، بی مهابا نسبت به توصیه مصرف وفروش سموم تأکید داریم و قوانین و مقررات کنترلی در مصرف سموم و مجازبودن آن چندان محکم و استوار نیستند.ایمنی وبهداشت در کارخانه و حتی زمان سمپاشی به نحومطلوب و سختگیرانه اعمال می‌شود ولی در زمان سمپاشی و بعدازسمپاشی هیچ کنترل و آزمایشی در خصوص مضرات سموم برای جوامع اکولوژیکی و زیست محیطی انجام نمی گیرد و شاید تنها به کم خطر بودن سموم خود را راضی می کنیم چون چیزی بطور آنی مشاهده نمی گردد.

آموزش زارعین منطقه از ماندگاری سموم در خاک ، محصولات صیفی و جالیز،فاصله سمپاشی تا برداشت محصول (دوره کارنس ) ودرصد خطر سموم ضروری است ،همه سعی بر این دارند از بهترین و قویترین حشره‌کش ها و قارچ کش‌ها در کنترل آفات و بیماریهای محصولاتشان استفاده نمایند تا سرمایه ریالی افزایش یابد ، ولی ازآنچه که سموم شیمیائی بطور نهفته با جان و روان بشر میکند چندان خبر ندارند و تنها علائم حاد مسمومیت را مسموم شدن و حالت تهوع می دانند و دیگر هیچ........ .

محصولات کشاورزی وبخصوص صیفی جات و میوه‌جات، بدون اطلاع از تأثیر نهایی سمپاشی ها مکرراً سم باران می شوند در یک دوره بهره برداری از جالیز یا صیفی جات یا مزارع ذرت تا 15 بار سمپاشی صورت می گیرد وبرای حصول اطمینان از مؤثربودن سمپاشی و گریز از هزینه اضافی دز مصرفی سم را گاه تا چندین برابر حد مجاز مصرف بالا می برند و بین زمان آخرین نوبت سمپاشی و برداشت محصول فاصله زمانی مجاز را رعایت نمی کنند ، بعنوان مثال ؛ در مورد محصولاتی مثل خیار که رشد سریع و محصول پیوسته دارد گاهاً بلافاصله پس از سمپاشی( بویژه سموم قارچکش) محصول را جمع آوری و بدون آزاد گذاردن در هوای آزاد درون کیسه‌های پلاستیکی کرده و روانه بازار و مورد مصرف عموم قرار می دهند که مصرف کننده نیز همیشه به دنبال محصول تازه است آن را مورد تغذیه قرار میدهد که زمانی کمتر از 12 ساعت را شامل میشود،ودر این مورد برای سنجش وجود باقی مانده سم نیازی به استفاده از دستگاه‌های حساس و پیچیده نیست  حس چشایی مصرف کننده خود به طعم سم در محصول گواهی می‌دهد.

تجمع مواد سمی در غذا ، آب ، زمین و هوا یکی از بحث‌های روز  وخطرناک سموم برای سلامتی محیط زیست و بشر است ، براساس گزارشات آماری از سراسر جهان تعداد مسمومیت با عوامل آفت کش بیشتر ازپانصد هزارمورد در سال و همراه با بیش ازبیست هزار مورد مرگ می‌رسد. با توجه به اینکه اثرات خطرناک زیستی سموم در درازمدت بطور تجمعی در بدن انباشته می‌شود و صدمات وارده بر فرد ممکن است متناسب با جمع مقدار سم دریافت شده در طول عمر باشد به همین دلیل است که خطر نادیده گرفته می‌شود.

به قول دکتر رنه بوس : انسانها طبیعتاً بیشتر متوجه بیماریهایی هستند که علائم آشکار دارند در حالی که بعضی از بدترین دشمنان ما آهسته و بی خبر به سویمان می خزند.

فاکتور مهم در مسمومیت مزمن آفت کش ها دارابودن تجمع طولانی مدت در بدن است و این تجمع مواد سمی در بدن در تمامی افراد به واسطه تماس مستقیم وحتی بطور غیرمستقیم از طریق غذا ، تنفس یا جذب پوستی به چشم می‌خورد.

امروزه هیچ کس به کارآیی آفت‌کش‌ها در حفاظت از محصولات زراعی شکی ندارد ،موضوع قابل بحث این است که اهمیتی که به افزایش عملکرد وسود تولید داده می شود اگر به همان اندازه به سلامت خود وشهروندان ومحیط زیست اعمال گردد جلوی بسیاری از خطرات اجباری ،ارادی و غیرارادی گرفته می‌شود.استفاده گسترده ، روزافزون ونابجا از آفت‌کش های سمی بابروز بیماری‌های خطرناکی چون سرطان خون ،سرطانهای دستگاه گوارش و سایر اختلالات فیزیولوژیکی در بدن انسان در ارتباط می باشد وبه عناوین مختلف به ثبوت رسیده است و موضوع از حرف و حدیث گذشته و ضرورت توجه عام و خاص را به اهمیت حیاتی وزیستی مسمومیت های ناشی از سموم را دوچندان کرده است،همه آفت‌کشها بدون استثناء وبا نسبت های متفاوت روی تعدای از ارگانیسم ها ، اندام‌ها و فرآیندهای حیاتی انسان اثرات سمی و مضر دارند که با رعایت اصول بهداشتی شاید بتوان حداقل از کم خطرترین آنها به نحوی مصون و ایمن ماند.

واقعیت این است که تقریباً 90 درصد کلیه قارچ‌کشهای مورد مصرف در کشاورزی در مدلهای حیوانی سرطانزا می‌باشند هنوز این مسئله بزرگ توجه عمومی را بخود جلب نکرده است ،یک بررسی روی یازده نوع از قارچ‌کشها نشان داده است که هرچند این موادتنها10 درصد از موادشیمیائی مورد استفاده به عنوان آفت کش را در سال تشکیل می دهند ولی در کل عامل 60 درصد از سرطانهای شایع دستگاه گوارش هستند ،دربعضی از محصولات کشاورزی  سمومی مثل کاپتان ،مانکوزب، بنومیل ، کالکسین ، تیلت ،آلتو و..... هرچندمسمومیتی که قابل دیدن باشند را دارا نیستند ولی درکل در درازمدت سرطانزا هستند وخطرات زیست محیطی زیادی دارند.

برای ایجاد مسمومیت در بدن لارم است میزا ن سم در بدن حداقل به یک غلظت خاصی برسد تا علائم مسمومست در بدن ظاهرشود اما برای مواد مسموم کننده ژنتیکی و مختل کننده هورمونها یک آستانه واقعی که هیچگونه خطری پائین تر از آن نباشد وجود ندارد.

دانشمندان بر اساس دانش کنونی به این نتیجه رسیده اند که حتی یک دز خیلی کم از عامل شیمیایی مسموم کننده ژنتیکی میتواند باعث تبدیل یک سلول سالم به یک سلول بدخیم بشود.

اندازه گیری وسنجش ریسک سرطان در انسان ناشی از سموم شیمیائی بدلیل طولانی بودن دوره تکمیل فرآیند سرطانی شدن و ناشناخته بودن دوره کمون و ظهور تومور به صورت بالینی و همچنین تفاوت استعدادهای ژنتیکی افراد گوناگون با یکدیگر معمولاً دشوار است عملاً این طولانی بودن و عدم ظهور زودهنگام بیماری یک امنیت کاذب ونسبی به حضور بیشتر در محیط سمی و منطقه سمی کشاورزی و مزرعه می دهد ، واقعاً ذخیره سموم در بدن حتی به مقدار کم ،تجمع تدریجی آن ودر نتیجه اختلالات وارده  بر جگردیگر غیر قابل انکار است که مشکلات ونارساییهای خونی را سبب گردیده و امکان بروز سرطان های شایع را تسهیل می سازد.

شاید بهتر است بطور اجمال به علائم مسمومیت های مزمن و حاد تأثیرگرفته از تمامی گروه‌های سموم شیمیایی مورد مصرف در کشاورزی را خاطر نشان گردم تا به سرانجام این طوفان مصرف سم واستفاده نامعقول آن اندکی بیشتر اندیشه کنیم وهمه چیز را به قضای الهی نسبت ندهیم.

با عنایت به این مورد که میزان وقوع مسمومیت ناشی از درمعرض قرارگرفتن با سموم شیمیائی در کشورهای درحال توسعه 13 برابر از مورد کشورهای کالاً صنعتی می باشد که خود 85 درصد از تولید جهانی آفت‌کش ها را مصرف می کنند. دلیل آن مشخص و مبرهن است آموزش و آگاهی دادن به جمعیت وافراد مشغول در حوزه فعالیت های کشاورزی و سموم شیمیائی.

مسمومیت ها بیشتر از راه تنفس، تغذیه محصولات گیاهی با باقیمانده مجاز سم بالا واستنشاق بخارات سم  می باشد وبه حالت آلودگی نیز بیشتر منشاء پوستی دارد البته این مسمومیت‌ها ارادی و به اختیار انسان نمی باشد به نحوی است که خواسته یا نا خواسته در معرض سموم شیمیایی بوده و می باشد در اینجا برای تفهیم بهتر به علائم کلی مسمومیت ها اشاره می گردد.

علائم عمومی وخصوصی مسمومیت های حاد و مزمن  ناشی از درمعرض قرارگرفتن باآفت کشهای مورد مصرف در کشاورزی ؛

افزایش ترشحات وبزاق دهان،انقباض برونشها،اختلالات گوارشی ،اسهال،لرزش، رعشه،ضعف عضلانی ، بی قراری ،عدم تعادل ، تیرگی دید ، فقدان حافظه ،افزایش ادرار ،ضعف عمومی ،تشنج ،صدادادن گوش ،تب ، اختلال در تکلم ، بی خوابی ،سستی ،هیجان ،افسردگی ،پریشانی ،سقط جنین ،احساس سوزش پوست ،خشکیدگی دهان ولب ،تهوع ،استفراغ ، خارش ،گرفتگی عضلات ،درد در ناحیه شکم ،اختلالات ژنتیکی و جنسی وده ها عنوان علائم دیگر ودر سطح پیشرفته با انجام آزمایش های ویژه خونی مثلاً افزایش یا کاهش آنزیم های کبدی و مواد آلکالاین .....

به عنوان مثال ؛ احساس سوزش پوست ،مورمور شدن پوست در استفاده از سم سومیسیدین از حالت های مسمومیت پوستی این سم است ، گیجی ،تهوع ،دردهای شکمی ،عوارض تنفسی ،خارش،اسپاسم عضلانی ، ضعف و خستگی از علائم مسمومیت های اتفاقی یا شغلی با علفکش های کلروفنوکسی است ودو گروه از حشره‌کش ها یعنی گروه کلره و فسفره به طرز متفاوتی ولی بطور مستقیم  سیستم عصبی را شدیداً تحت تأثیر قرار می‌دهند و چندین صد مورد این وضعیت که در بروشور فنی سموم شیمیائی بعنوان احتیاطات قید می گردد که نیاز به رعایت دارد نه فقط مطالعه.

یکی از مهمترین حقایق راجع به سموم کلره ،اثرات آنها به کبداست این اندام شگفت آورترین اندام بدن انسان بشمار می آید و از تنوع کار وضرورت اعمالش در بدن همتایی نیست ،کوچکترین صدمه به آن عواقب وخیمی را بدنبال خواهدداشت .کبدنه تنها مسئول تولید صفرا برای هضم چربیهاست بلکه دارای چندین نقش اساسی دیگر در بدن است ،اگرکبدازسوی حشره‌کشی آسیب ببیند نه تنها قادر به حفاظت بدن در مقابل سموم نیست بلکه تمامی فعالیت های متعدد آن مختل وبروز سرطانها را آسان می کند.

خطرات کلی آفت کشها:

تحقیقات نشان داده است که سموم آفتکشها باعث سقط جنین، عدم رشد فکری، اثرات مخرب ساختمانی در بدن هنگام تولد و نقصهایی در اعمال و بافتهای بدن می شوند.

آفتکشها دارای اثرات مخرب و سمی روی اندامهای تولید مثلی، تداخل در اعمال هورمنی، عقیمی مردان و زنان و دوره های  قاعدگی نامنظم در زنان هستند.

 همچنین مشخص گردیده است که علفکش توفوردی برای دستگاههای تولید مثلی بدن مسمومسیت زا است بطوری که آزمایشات نشان داده است که بین این سم و کاهش تعداد اسپرم ، افزایش اسپرمهای بدشکل ارتباط مستقیم وجود دارد.
هم چنین ثابت گردیده است که زنانی که درمحیطی با آبهای آلوده به سموم زندگی می کنند درمقایسه با سایر افراد تاخیر قابل ملاحظه ای در رشد درون رحم دارند.

تحقیقات نشان داده است که سموم پاراکوات ،گروه سموم ارگانو فسفره، مانب و مانکوزب منجر به بیماری پارکینسون میشود. همچنین آشکار شده است افرادی که در حوالی مناطقی زندگی می کنند که در معرض آفتکشها قرار دارند احتمال بروز بیماری پارکینسون بیشتر است.در تحقیقات دیگری که روی کشاورزان انجام شده مشخص گردیده است که کشاورزانی که با قارچکشهای مانب و مانکوزب در تماس هستند اعصاب محیطی آنها نسبت به سایر افراد کندتر عمل می نماید.
تحقیقات روی جمعیتهای نمونه نشان داده است افرادی که در معرض علفکشها هستند 4 برابر و افرادی که در معرض حشره کشها هستند 3 الی 4 برابر احتمال بروز بیماری پارکینسون (فراموشی ) بیشتر است.

تحقیقات نشان داده است کودکانی که در هنگام رشد مغز در معرض غلظت خیلی کم سموم قرار دارند صدمات ثابت و پایداری در اعمال و و ساختار مغز آنها اِیجاد می شود. در برسیهای بعمل آمده در مکزیک روی کودکانی که در معرض سموم بودند نشان داد که انواعی از تاخیرات و کاستی ها در نمو مغز این کودکان در مقایسه با سایر همنوعان خود وجود دارد. همچنین ضعفهایی در نیروی فیزیکی ، تطابق طبیعی دست و چشم، و حافظه کوتاه مدت در این کودکان قابل مشاهده بود.

ارتباط بین بروز سرطان گلبولهای سفید خون و سموم ارگانو فسفره در تحقیقات اخیر محققین مورد تایید قرار گرفته است.
همچنین ارتباط بین سموم توفوردی ، آترازین و کاپتان با سرطان ام اس دی) در تحقیقات مشخص شده است و باغدارانی که در معرض این سموم هستند سه برابر سایرین احتمال بروز این نوع سرطان را دارند.
علفکشهای فنوکسی مانند توفوردی نیز در بروز سرطان بدخیم  اس تی اس نقش دارند.و احتمال بروز افرادی که در معرض علفکشهای فنوکسی قرار دارند 10 برابر بیشتر از سایر افراد است.

وجود آفتکشها در آبهای زیرزمینی برای انسان بسیار خطرناک است و باعث اختلالات ناهنجار در سیستم عصبی، غدد درون ریزوسیستم ایمنی بدن می شوند. ترکیب آفتکشها و کودهای شیمیایی در آبهای زیرزمینی باعث ایجاد موارد بسیارخطرناکتردردر مقایسه با اثرات تک تک این مواد می شود.

تحقیقات بسیاری ارتباط معنی داری بین وقوع سرطان پروستات و مشاغلی که با علفکشها در ارتباط هستند به اثبات رسانده است.
سرطان پستان سالانه افزایشی به میزان 1 الی 2 درصد نشان می دهد و آلوده کننده های محیطی از جمله آفتکشها درافزایش بروز این نوع سرطان نقش عمده ای دارند. دریک تحقیق خاص ارتباط بین بروز سرطان پستان و و علفکش آترازین مشخص شده است.
سرطان تیرویید نیز از جمله سرطانهایی است که احتمال بروز آن در افرادی که در معرض علفکشهای فنوکسی قرار دارند بیشتر است.

درپایان بهتر وضروری است اشاره ای کوتاه به  درجه سمیت سموم کشاورزی قوی و خطرناک که در منطقه مغان در سطح وسیع بدون در نظرگرفتن مسائل فنی وبهداشتی سموم وبویژه عدم رعایت فاصله آخرین سمپاشی تا برداشت را خاطرنشان شوم که ضرورت وپاسخی برای همه سئوالات ومسائل مربوط به سم در منطقه سبز مغان است.

سموم ذیل در بیشترین حد درمنطقه مورد استفاده قرار می گیرند که درجه سمیت پایینی دارند و در گروه سموم خطرناک برای انسان به شمار می آیند که نیاز مبرم به محافظت و مراقبت های ویژه دارد که متأسفانه به آب ، خاک و دانه ، میوه وصیفی جات منطقه  هر ساله واردمی گردد..

نئورون ، سومیسیدین ، متاسیستوکس ، دانیتل ،اکاتین ،اندوسولفان ،دورسبان ،نواکرون ، کراکرون ، بنومیل ،کالکسین ، کاربندازیم ،مانکوزب ، ریدومیل ، لاروین ، سوین ، لیندین ، ترفلان ، لاسو،توفوردی و..........

در مورد فاصله آخرین سمپاشی تا برداشت یا چیدن محصول مثل خیار حداقل این زمان برای اکثر حشره کش ها یا قارچ کش ها کمتر از 3 روز نبوده و حداکثر زمان حتی برای بیشتر سموم رعایت فاصله دو هفته ای است ،آیا با برداشت خیار یا گوجه فرنگی که بعد از نصف روز سمپاشی شده این زمان رعایت می گردد  هرگز نه ؟ مثلاً رعایت دوره کارنس برای سم متاسیستوکس  21 روز وبرای سم دانیتل در صیفی وسبزی 3-5 روز می باشد.

در خاتمه ضرورت یادآوری وتوجه همگان را به ماجرای پرمخاطره این مصرف بی رویه سموم شیمیائی به عنوان یک وظیفه کارشناسی خاطرنشان می گردم که آینده کودکانمان را جدی بگیریم، چونکه شاید سموم شیمیائی برای بالغین چندان عوارض قابل ملاحظه و فوری را بروز نمی دهند ولی برای خردسالان و کودکان تجمع مواد شیمیائی ازاوایل سنین کودکی که مصادف با اوج مصرف سموم شیمیائی از زمین و هوا در منطقه  است، تفکرانگیز و مسئولیت بار است.

در دنیا تمام سعی ها برای کم مصرف نمودن این سموم شیمیائی است که به نوعی با سایر روش های مبارزه ای توأم گردیده است و سازندگان سموم شیمیائی سعی بر تولید سموم با دز مصرف پایین با تأثیر بیشتر هستند که به نوعی مشکلات زیست محیطی حداقل داشته باشد.

گفتنی است در حال حاضر هیچ سازمان بهداشتی در منطقه مسئولیت نظارت و کنترل آلودگی مواد غذایی ، محصولات کشاورزی ، میوه جات ، صیفی جات و سرمایه های ملی ( آب ، خاک و ...) را به عهده ندارد واستفاده های غیر اصولی و غیر منطقی روز به روز با ورود سموم خطرناک به منطقه دوچندان گردیده است و اگر روزی در ورودی های میادین میوه ، تره بار و حتی شهر از این محصولات نمونه برداری حدمجاز باقیمانده سموم صورت گیرد معلوم خواهد شد که به گذشتگان چه مصیبت و فلاکتی شده و آینده منطقه را چه خطری کمین کرده و چه سهمی از این محصولات تولیدی ( میوه جات ، محصولات جالیز ،صیفی جات و سبزی ) صلاحیت عرضه به بازار ومصرف مردم عزیز این منطقه کشاورزی را دارند ،

 به امید روزیکه محیط زیستی عاری از مواد شیمیائی و هوایی سالم برای کودکانمان و آبی تمیز برای بقای عمر داشته باشیم ،سرمایه انسانی را فدای سودهای فلاکت بار و آنی تفکرات لحظه ای ننمائیم چون ما مسئول هستیم

 

معتبرترین منابع آزمون كارشناسی ارشد بیماری های گیاهی

1-گیاه شناسی: جزوه دكتر وزوایی دانشگاه تهران -جزوه دكتر صانعی شریعت پناهی

2-قارچ شناسی:مبانی قارچ شناسی الكسوپلوسی-جزوه دانشگاه صنعتی اصفهان-جزوه دانشگاه ارومیه

3-بیماری شناسی:بیماری های گیاهان زراعی دكتر اخوت-جزوه بیماری های زراعی دانشگاه شیراز-جزوه بیماری های درختان میوه دانشگاه شیراز--جزوه ویروس شناسی دانشگاه شیراز-جزوه باكتری شناسی دانشگاه شیراز-جزوه باكتری شناسی دانشگاه شیراز

4-اصول مبارزه با بیماری ها:كتاب بیماری های دكتر روستایی-كتاب دكتر آهومنش-جزوه احمد زاده دانشگاه تهران

5-سم شناسی:جزوه تهران دكتر شریفی-كتاب دكتر رخشانی-جزوه دانشگاه صنعتی اصفهان

منابع معرفی شده توسط اقای امین طهماسبی رتبه سوم كارشناسی ارشد 1387 به همراه مشورت چندی دیگر از رتبه های برتر

منابع کارشناسی ارشد حشره شناسی

 

۱- آفات گیاهان زراعی دکتر محمد خانجانی

2- آفات گیاهان سبزی و صیفی دکتر محمد خانجانی

۳-آفات درختان میوه دکتر مرتضی اسماعیلی

۴- آفات گیاهان صیفی و زینتی دکتر کاظم زاهدی

۵-حشره شناسی دکتر محمود شجاعی جلد ۱(فیزیولژی و مرفولژی)

۶- حشره شناسی دکتر مرتضی اسماعیلی و همکاران

۷- سم شناسی دکتر رخشانی

۸- سم شناسی دکتر خانجانی

جزوات:

۱- جانور شناسی دکتر نوری اردبیل

۲- جانور شناسی دکتر شجاعی تهران

۳- رده بندی حشرات دکتر عبادی اصفهان

۴- اصول مبارزه دکتر رسولیان تهران

۵- جزوه سم شناسی تهران

قارچها و کنترل بیولوژیک پاتوژنهای گیاهی

استفاده از قارچ ها در کنترل عوامل بیمارگر گیاهی خصوصا قارچها و نماتد ها در جهان رو به افزایش است. قارچ های بسیار با اهمیتی مانند Phytophthora و Fusarium و Pythium که بیماری های عمده ای در گیاهان مهم زراعی و باغی ایجاد می نمایند اخیرا در معرفی کنترل با سایر قارچ ها قرار گرفتند. با توجه به خسارت عمده ای که قارچهای خاکزی فوق الذکر به گیاهان وارد می کنند در سراسر دنیا سموم زیادی برای کنترل آنها معرف می شود. احتمال جایگزینی استفاده از قارچها بجای مصرف سموم شیمیایی برای کنترل آنها با استقبال زیادی روبرو خواهد شد.
در اینجا بعضی از بیماری های گیاهی و کنترل بیولوژیک آنها را تشریح می کنیم.
کنترل سفیدک سطحی Powdery Mildew: برای کنترل بیولوژیکی قارچهای عامل بیماری سفیدک سطحی در گیاهان جالیزی، توت فرنگی، کدوئیان، گوجه فرنگی، گیاهان زینتی، مو و همچنین درختان سیب از قارچ عامل کنترل بیولوژیک Amplomyces quisqualis استفاده می شود. این قارچ به صورت تجاری با نام قارچ کش بیولوژیک Aq۱۰ به فروش می رسد و به صورت پودر قابل تعلیق در آب مصرف می گردد. قارچ کش بیولوژیک مذکور علیه عامل سفیدک پودری چنار Sphaerotheca fuliginea عامل سفیدک پودری مو Uncinula necatorT عامل سفیدک سطحی سیب Podosphaera leucotricha بکار می رود.
●کنترل قارچ گونه های Penicillium spp و Botrytis spp: برای کنترل گونه های مختلفی از قارچ های Penicillium و Botrytis که پوسیدگی نرم و پوسیدگی قهوه ای در مرکبات ایجاد می کنند از قارچ Candida Olephila به عنوان عامل کنترل بیولوژیک استفاده می گردد.
این قارچ با نام تجاری Aspire در آمریکا و کشورهای اروپایی به صورت پودر قابل تعلیق در آب موجود است. معمولا از این فرمولاسیون به صورت اسپری بعد از برداشت بر روی مرکبات استفاده می گردد تا بیماری های پوسیدگی ناشی از پنیسیلیوم و بوتری تیس کنترل شوند. طبیعتا توسعه استفاده از قارچهای کنترل بیولوژیک برای کنترل قارچهای فوق الذکر که بسیار گشترده بوده و خسارت عمده ای به خصوص به محصولات وارد می کنند بسیار ارزنده و مفید خواهد بود.
کنترل زنگ گندم Puccinia graminis: قارچ Aphanocladium album بر روی تاول های یوردیال بر روی گندم که توسط Puccinia graminis f.sp tritici بوجود می آید، کنترل می شود.
قارچ Sphaerellopsis filum به عنوان بیمارگر قارچ (مایکوپارازیت) روی قارچهای عامل زنگ مخصوصا قارچهای Puccinia spp, uromyces spp از جمله زنگ برگ گندم P.recondita فعالیت می کند.
بیماری پاخوره گندم Take-all Disease: این بیماری گسترش جهانی دارد و در اغلب مناطق در مورد کشت گندم در دنیا یافت می شود و خسارت عمده ای به گیاه گندم وارد می نماید.
پاخوره گندم یک بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه گیاه گندم و سایر خانواده غلات می باشد و توسط قارچی به نام Gaeumannomyces graminis که متعلق به رده آسکومایستها است، ایجاد می شود این بیماری به خصوص در کشتهای هر ساله و مداوم یک محصول شیوع بیشتری داشته و خسارت زیادی را در مزارع ایجاد می کند. در اثر این بیماری بوته آلوده می میرد(Take-all) و گیاه نابود می شود و محصول تولید نخواهد شد. در مراتع و چمن زارها نیز آلودگی به صورت منطقه ای یا کچلی (Patch) مشاهده می شود. این قارچ با افزایش قارچ Phialophora graminicola که یک بیمارگر ضعیف در خانواده غلات است تا حدودی کنترل می شود. در حقیقت افزایش قارچ Ph. graminicola موجب کاهش جمعیت G.graminis گشته و بیماری پاخوره به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. دلیل این امر یا افزایش مقاومت گیاه میزبان به بیماری پاخوره و یا رقابت Ph. graminicola با قارچ عامل بیماری می باشد که برای استقرار، رشد و گسترش آن ممانعت ایجاد می کند. پارازیت ضعیف دیگری در امر کنترل بیماری پاخوره در چمن زارها G.graminis var.graminis می باشد. استرالیا و سایر کشورها با آب و هوای معتدل دو قارچ و دو آنتی بیوتیک پایرون (Pyrone) به طور موثری پاخوره را کنترل می کنند. این قارچ عامل کنترل بیولژیک با نامهای Contans WG و Intercept WG در کشورهای مختلف خصوصا آلمان به صورت گرانول های قابل تعلیق در آب اسپری می شود.
●کنترل بیماری پوسیدگی ریشه گندم: بیماری پوسیدگی ریشه گندم Fusarium culmorum بوسیله قارچهای Cladosporium و Alternaria کنترل می شود.
●کنترل ساق سیاه خربزه: عامل بیماری ساق سیاه خربزه Macrophomina Phaseoline توسط گونه های T.harzianum و T.viride قابل کنترل می باشد. باید توجه نمود که این آنتاگونیست ها، مقاومت بالایی در برابر سم کاربندازیم یعنی موثرترین قارچ کش مورد استفاده در کنترل Macrophomina دارند.
●کنترل بیماری پژمردگی (ورتیسلیوز) پنبه: برای کنتل Verticillium dahlia عامل پژمردگی گیاه پنبه نیز از قارچهای مختلفی استفاده شده است. با استفاده از قارچ Trichoderma viride یک پوشش در اطراف بذر ایجاد نمایند که این قارچ عامل کنترلبیولوژیک از آلودگی و رشد قارچ ورتیسیلوم روی بذر یا نشاء اولیه جلوگیری می کند. البته در خاک هایی که مواد آلی کمی دارد بهتر است بجای قارچ T.vride از قارچ Gliocladium roseum در کنترل عامل بیماری استفاده گردد. در این رابطه مقدار ۵ الی ۱۰ کیلوگرم قارچ با تراکم ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون ماده تلقیح در گرم همراه با کوددهی قبل از نشاء استفاده می شود. با این روش توانسته اند مقدار ۳۰ الی ۴ درصد بیماری پژمردگی را کاهش داده و میزان ۱۴%-۱۲% تولید محصول را افزایش دهند. بسیاری از جدایه های قارچ G.roseum می توانند میکرواسکلروت های ورتیسلسیوم را در خاک از بین ببرند.
گونه هایی از قارچ های Talaromyces , Chaetomium , Stachybotry , Fimetaria , Podospora , Aspergilus بعنوان عامل کنترل کننده بیولوژیک برای مبارزه با قارچ Verticillium عامل بیماری پژمردگی، در آزمایشگاه و در گلخانه استفاده شده و موثر بوده اند. اصولا این قارچها برای کنترل قارچهای بیماری زا توانایی خوبی دارند و بعنوان عوامل کنترل بیولوژیک قارچها مورد نظر می باشد.

روش‌های جدید مبارزه بیولوژیك با آفت و راههای كاهش مصرف سم شیمیایی

یك پژوهشگر برگزیده كشور گفت: روش‌های بیولوژیك مبارزه با آفات باعث كاهش مصرف سم در كشاورزی می‌شود.
یك پژوهشگر برگزیده كشور گفت: روش‌های بیولوژیك مبارزه با آفات باعث كاهش مصرف سم در كشاورزی می‌شود.
مریم موسیوند افزود: در بیوتكنولوژی میكروبی ایمنی زیستی فعالیت می‌كنم كه عمده فعالیت آنان در كنترل بیولوژیك بیماری‌های گیاهی با استفاده از آنتاگونیست‌های باكتریایی و قارچی بومی كشور در كنترل بیولوژیك آفات استفاده شده است.
این پژوهشگر برگزیده افزود: كنترل بیولوژیك آفات روش مؤثری در كاهش مصرف سموم شیمیایی در كشاورزی و افزایش ضریب امینی در محیط زیست،‌دام و انسان مؤثر است.
موسیوند افزود: در حال حاضر در بخش بیوتكنولوژی كشاورزی از میكرو ارگانیزم‌های تجاری شده مانند باكتری(BT) بی‌تی باسیلیوس تورین جنسس و قارچ تریكودرما و استرپ تومایسس این میكروارگانیزم‌ها در مناطق مختلف كشور جمع‌آوری و شناسایی شده است.
وی افزود: شناسایی ملكولی و بیوشیمیایی قارچ‌ها انجام شده و كارهای بیوشیمیای و متابولیت‌های مفید آنها شناسایی و ردیابی شده و در بخش كشاورزی و بهینه‌سازی تولید آنها و نیز تهیه فرمولاسیون از میكروارگانیزم‌ها جهت تولید فرآورده‌های بیولوژیك استفاده می‌شود.
این پژوهشگر برگزیده افزود: تولید این فرمولاسیون برای كنترل بیماری‌هایی مانند شیت‌بلایت برنج، بیماری بلایت فوزاریومی گندم و كنترل آفات كرم ساقه‌خوار برنج، كنترل جاروی جادوگر لیموترش از اعم فعالیت‌های ما در مؤسسه بیوتكنولوژی كشاورزی است.
موسیوند گفت: همچنین بر روی باكتری باسیلیوس سابتیلیس برای كنترل بیولوژیك بیماری بلایت فوزاریومی گندم، شیت بلایت برنج و جاوری جادوگر لیموترش مورد استفاده قرار می‌گیرد.
این پژوهشگر جوان و برگزیده در پاسخ به اینكه آیا نتایج این تحقیقات به مرحله مزرعه رسیده گفت: هنوز به مرحله مزرعه نرسیده است و در مرحله گلخانه‌ای قرار دارد و این پیشرفتی است كه از مرحله آزمایشگاهی عبور كرده و در گلخانه‌ها و مزارع تحقیقاتی استفاده می‌شود.
موسیوند تصریح كرد: این میكروارگانیزم‌ها كه استفاده می‌شود از نظر خطر زیست‌محیطی اثرات جانبی و تغذیه انسان تحقیقات كامل انجام شده و در رده میكروارگانیزم‌های سالم در سازمان‌های جهانی مانند فائو شناخته شده است.
پژوهشگر برگزیده افزود: همچنین كشورهای اروپا و آمریكا این میكروارگانیزم‌ها در سطح مزرعه به جای سموم شیمیایی استفاده می‌كنند.
موسیوند افزود: برای مبارزه با آفت باید از روش مبارزه تلفیقی آفات یعنی هم روش بیولوژیك و
هم بیوشیمیایی استفاده شود اما سعی بر به حداقل رساندن مصرف سم شیمیایی اعمال شده است.
خبرگزارى فارس (www.farsnews.com)

دستیابی محققان ایرانی به روش جدید مبارزه با آفت برنج

رشت - خبرگزاری مهر: محققان موسسه تحقیقات برنج کشور پس از 10 سال کار تحقیقاتی به روش جدیدی از مبارزه بیولوژیک با کرم ساقه خوار برنج دست یافتند.

به گزارش خبرنگار مهر در رشت، متخصصان حشره شناسی این موسسه موفق شدند در اجرای این طرح پژوهشی با بهره گیری از یک نوع قارچ به نام "بوواریا باسیانا" به یک روش جدید مبارزه طبیعی با کرم ساقه خوار برنج دست یابند.

رئیس موسسه تحقیقات برنج کشور با بیان اینکه برای مبارزه با این آفت خطرناک سالانه شش تا هشت هزار تن انواع سهم حشره کش درشالیزارها مصرف می شود، افزود: قارچ "بوواریا باسیانا" قادر است ضمن سازگاری با شرایط جوی استان گیلان بدون آسیب رساندن به ساقه و محصول برنج تا 60 درصد کرم ساقه خوار برنج را کنترل کند و استفاده از سموم شیمیایی را تا 90 درصد کاهش دهد.

قارچ "بوواریا باسیانا" استفاده از سموم شیمیایی را تا 90 درصد کاهش می دهد

عباس شهدی کومله با بیان اینکه پودر این قارچ به دو صورت محلول با آب و مخلوط با ماسه سبوس گندم سورگوم و سایرغلات در زیر بوته های برنج ریخته می شود، یادآور شد: تولید انبوه قارچ به زودی آغاز می شود و کشاورزان می توانند با بهره گیری از آن به مبارزه با کرم ساقه خوار برنج در شالیزارها بپردازند.

به گزارش خبرنگار مهر، برنج یکی از محصولات عمده غذایی دنیاست که در ایران با سطح زیر کشت حدود 700 هزار هکتار معادل چهار دهم درصد از سطح زیر کشت برنج دنیا را به خود اختصاص می دهد، بنابراین مدیریت اصولی زراعت برنج از جمله مدیریت مبارزه با آفات و بیماریها بسیار اساسی است.

اهمیت دستیابی به این روش جدید برای مبارزه بیولوژیک با کرم ساقه خوار برنج به این دلیل است که معمولا جدیترین آفات برنج در سراسر دنیا ساقه خوارها معرفی می شوند که از مرحله خزانه تا برداشت، بوته های برنج را آلوده می کنند.

50 گونه ساقه خوار از خانواده پیرالیده، نوکتوئیده و دیوپسیده به برنج حمله می کنند

50 گونه ساقه خوار از خانواده پیرالیده، نوکتوئیده و دیوپسیده به برنج حمله می کنند که رایج ترین ساقه خوارها مربوط به خانواده پیرالیده است که کرم ساقه خوار نواری برنج به عنوان گونه ای مهم از این خانواده آفت اصلی برنج در ایران است که سالیانه خسارت زیادی در شالیزارهای برنج ایجاد می کند که خسارت زیاد این آفت مصرف بی رویه سموم شیمیایی علیه این آفت را به دنبال داشته است.

مشکل حاصله در اثر کاربرد بی رویه سموم مانند مقاومت حشرات به حشره کشها، طغیان مجدد آفتها، مرگ و میر حشرات مفید، اثرات سوء و زیانبار بروی محیط زیست وغیره بر کسی پوشیده نیست.

این آفت، در زمستان به صورت لارو کامل در داخل ساقه های خشک برنج یا علفهای هرز دارای ساقه تو خالی نظیر شال تسبیح، سوروف، ارداله، نی، پلهم، ارزن وحشی، مسک، بند واش و ... به سر می برد و اولین شفیره های حاصل از لاروهای زمستان در دهه اول اردیبهشت ماه در کنار سوراخی که توسط لارو ایجاد شده است، تشکیل می شود.

حشره کامل در بهار همزمان با رشد نشاهای برنج در خزانه بر روی برگ بوته های جوان تخم ریزی می کنند. لاروهای نسل اول که تازه از تخم بیرون آمده اند به مدت یک ساعت از پارانشیم برگ تغذیه کرده و سپس وارد غلاف برگ می شوند و با تغذیه از پارانشیم غلاف و بر جای گذاشتن فضولات موجب زردی و کمرنگ شدن آن می شوند که اصطلاحا آلودگی غلاف برگ گویند.

پس از این مرحله لاروها با ایجاد سوراخی وارد ساقه شده ضمن تغذیه از محتویات درون آن موجب زردی و خشکیدگی برگ میانی و جوانه مربوط به آن می شود که در اصطلاح به آن جوانه مرکزی خشک شده گویند. این مرحله از خسارت آفت معمولا 45-35 روز بعد از کاشت نشاء در مرحله رویشی (به ویژه پنجه زنی) بوده و گیاه به خوبی می تواند خسارت فوق را جبران کند.

لاروها با تغذیه از بافت ساقه کم کم رشد کرده و ساقه آلوده را ترک می دهند و سپس وارد ساقه های اطراف می شوند. لاروها پس از مدت 37-21 روز داخل ساقه برنج تغذیه نموده و به شفیره بدون پیله و قهوه ای رنگ تبدیل شده و هفت روز بعد پروانه های نسل دوم از آن خارج می شوند در صورتیکه حمله آفت در زمان خوشه کردن و گل دادن همراه باشد دانه در خوشه تشکیل نشده و خوشه خشک می شود که اصطلاحا خوشه های برنج سفید شده می نامند.

آلودگی در شروع تشکیل دانه باعث لاغری و شکنندگی دانه می شود این نوع خسارت (خوشه های برنج سفید شده) انواع متعددی دارد که پوکی کامل فقط یک نوع از آنهاست.

برداشت برنج از یک سوم انتهایی ساقه و شخم زمین بلافاصله بعد از برداشت، کاشت یکپارچه نشاها در هر منطقه به منظور محدود کردن رشد و نمو آفت، نصب تله نوری قبل از آماده سازی خزانه تا زمان برداشت به منظور آگاهی از حضور آفت، بررسی تغییرات جمعیتی آفت، زمان دقیق مبارزه شیمیایی همراه با مطالعات حالات رشدی آفت در مزرعه برای تکمیل اطلاعات لازم برای مبارزه شیمیایی از عمده ترین روشهای مبارزه زراعی با این آفت است.

جدا کردن برگهای حاوی دستجات تخم آفات و انهدام آنها، وجین پنجه های آلوده به ساقه خوار بعد از نشاکاری همزمان با وجین اول و دوم علفهای هرز مزرعه برنج، باقی نگذاشتن دسته های نشاء در زمین اصلی، عدم انتقال شلتوک و ساقه هایی از مناطق آلوده به مناطق سالم، انجام تناوب زراعی در مزرعه، کشت شبدر برسیم بعد از برداشت برنج، کاشت واریته مقاوم به کرم ساقه خوار، عدم آتش سوزی بقایای موجود در مزرعه از دیگر روشهاست.

در رابطه با دشمنان طبیعی این آفت قارچ beauveria bassiana و metarhizium anisopliae و گونه hirsutella بوده که از روی لاروهای ساقه برنج جدا شدند که این دو گونه اخیر برای اولین بار روی کرم ساقه خوار برنج و از ایران گزارش شده است.

همچنین دو گونه زنبور از خانواده ichneumonidae که پارازیت شفیره در نسل زمستانه آفت و یک نوع زنبورپلی فاژ به نام apanteles sp پارازیت لارو و سه گونه زنبور پارازیت تخم از خانواده trichogrammatidae همچنین یک نوع سوسک شکاری بنام andrallus spinidens که پوره های آن لارو پروانه ساقه خوار برنج را طعمه خود قرار می دهند را می توان نام برد که در بین این دشمنان طبیعی زنبور تریکوگراما کاربردی تر است.

زنبور تریکوگراما می تواند به طور طبیعی 60 درصد آفات را از بین ببرد

زنبور تریکوگراما دشمن طبیعی آفت کرم ساقه خوار، کرم سبز برگخوار، مگس سفید و پروانه تک نقطه ای است اگر فرهنگ سمپاشی رایج نباشد زنبور تریکوگراما می تواند به طور طبیعی تا 60 درصد آفات را از بین ببرد.

همچنین به علت پایین بودن انبوهی جمعیت انتقالی لاروهای زمستان گذران و شب پره های مربوط به آن از حشره کشها در خزانه ها نباید استفاده کرد و به گفته کارشناسان در صورتی که محصول زودتر از تقویم معمولی منطقه کاشت شوند برای نسل اول و چنانچه دیرتر از معمول کاشت شوند برای نسل دوم یکبار سمپاشی توصیه می شود.

برای ارقام زودرس و میان رس چنانچه نیازی به کنترل شیمیایی علیه ساقه خوار باشد تا حداکثر پنجه زنی (45 روز بعد از پنجه زنی) به صورت گرانول پاشی و اگر بعد از آن مرحله باشد به صورت محلول پاشی با یک سم سیستمیک مانند دیمیکرون به مقدار 5/1 در هزار صورت گیرد برای ارقام زودرس و میان رس چنانچه به کنترل شیمیائی نیاز باشد حداکثر یکبار سمپاشی صورت می گیرد.

برای ارقام دیر رس کنترل شیمیایی علیه کرم ساقه خوار تا حداکثر پنجه زنی (60 روز) بعد از نشاکاری به صورت گرانول پاشی و بعد از آن به صورت محلول پاشی انجام گیرد.

از سموم گرانولی که می توان استفاده کرد گرانول ری جنت دو دهم درصد به میزان 20 کیلو در هکتار و گرانول دیازینون 10درصد به میزان 15 کیلو در هکتار و گرانول دیازینون پنج درصد به میزان 30 کیلو در هکتار و پادان چهار درصد به میزان 25 کیلو در هکتار می توان نام برد.

از سمومی که می توان برای محلول پاشی استفاده کرد سم فنیتروتیون به میزان 5/1 لیتر در هکتار و دیمیکرون به میزان 1.5 لیتر در هکتار و دیازینون به میزان 1.5 لیتر در هکتار است.

سمپاشی باید حداقل 20 روز قبل از برداشت متوقف شود چون گیاه حدود 20- 15 روز قبل از برداشت هیچ نوع موادی را جذب نمی کند همچنین زمینهایی که دارای کشت دوم برنج است مبارزه علیه نسل سوم ساقه خوار به دلیل عدم جذب توسط گیاه حداقل باید 12 روز بعد از نشاء کاری صورت گیرد.

قارچها و کنترل بيولوژيک پاتوژنهاي گياهي
استفاده از قارچ ها در کنترل عوامل بيمارگر گياهي خصوصا قارچها و نماتد ها در جهان رو به افزايش است. قارچ هاي بسيار با اهميتي مانند Phytophthora و Fusarium و  Pythium که بيماري هاي عمده اي در گياهان مهم زراعي و باغي ايجاد مي نمايند اخيرا در معرفي کنترل با ساير قارچ ها قرار گرفتند. با توجه به خسارت عمده اي که قارچهاي خاکزي فوق الذکر به گياهان وارد مي کنند در سراسر دنيا سموم زيادي براي کنترل آنها معرف مي شود. احتمال جايگزيني استفاده از قارچها بجاي مصرف سموم شيميايي براي کنترل آنها با استقبال زيادي روبرو خواهد شد.
در اينجا بعضي از بيماري هاي گياهي و کنترل بيولوژيک آنها را تشريح مي کنيم.
کنترل سفيدک سطحي Powdery Mildew: براي کنترل بيولوژيکي قارچهاي عامل بيماري سفيدک سطحي در گياهان جاليزي، توت فرنگي، کدوئيان، گوجه فرنگي، گياهان زينتي، مو و همچنين درختان سيب از قارچ عامل کنترل بيولوژيک Amplomyces quisqualis استفاده مي شود. اين قارچ به صورت تجاري با نام قارچ کش بيولوژيک Aq10 به فروش مي رسد و به صورت پودر قابل تعليق در آب مصرف مي گردد. قارچ کش بيولوژيک مذکور عليه عامل سفيدک پودري چنار Sphaerotheca fuliginea عامل سفيدک پودري مو Uncinula necatorT عامل سفيدک سطحي سيب Podosphaera leucotricha بکار مي رود.
کنترل قارچ گونه هاي Penicillium spp و Botrytis spp: براي کنترل گونه هاي مختلفي از قارچ هاي Penicillium و  Botrytis که پوسيدگي نرم و پوسيدگي قهوه اي در مرکبات ايجاد مي کنند از قارچ Cand_ida Olephila به عنوان عامل کنترل بيولوژيک استفاده مي گردد.
اين قارچ با نام تجاري Aspire در آمريکا و کشورهاي اروپايي به صورت پودر قابل تعليق در آب موجود است. معمولا از اين فرمولاسيون به صورت اسپري بعد از برداشت بر روي مرکبات استفاده مي گردد تا بيماري هاي پوسيدگي ناشي از پنيسيليوم و بوتري تيس کنترل شوند. طبيعتا توسعه استفاده از قارچهاي کنترل بيولوژيک براي کنترل قارچهاي فوق الذکر که بسيار گشترده بوده و خسارت عمده اي به خصوص به محصولات وارد مي کنند بسيار ارزنده و مفيد خواهد بود.
کنترل زنگ گندم Puccinia graminis: قارچ Aphanocladium album بر روي تاول هاي يورديال بر روي گندم که توسط Puccinia graminis f.sp tritici بوجود مي آيد، کنترل مي شود.
قارچ Sphaerellopsis filum به عنوان بيمارگر قارچ (مايکوپارازيت) روي قارچهاي عامل زنگ مخصوصا قارچهاي Puccinia spp, uromyces spp از جمله زنگ برگ گندم P.recondita فعاليت مي کند.
بيماري پاخوره گندم Take-all Disease: اين بيماري گسترش جهاني دارد و در اغلب مناطق در مورد کشت گندم در دنيا يافت مي شود و خسارت عمده اي به گياه گندم وارد مي نمايد.
پاخوره گندم يک بيماري پوسيدگي ريشه و طوقه گياه گندم و ساير خانواده غلات مي باشد و توسط قارچي به نام Gaeumannomyces graminis که متعلق به رده آسکومايستها است، ايجاد مي شود اين بيماري به خصوص در کشتهاي هر ساله و مداوم يک محصول شيوع بيشتري داشته و خسارت زيادي را در مزارع ايجاد مي کند. در اثر اين بيماري بوته آلوده مي ميرد(Take-all) و گياه نابود مي شود و محصول توليد نخواهد شد. در مراتع و چمن زارها نيز آلودگي به صورت منطقه اي يا کچلي (Patch) مشاهده مي شود. اين قارچ با افزايش قارچ Phialophora graminicola که يک بيمارگر ضعيف در خانواده غلات است تا حدودي کنترل مي شود. در حقيقت افزايش قارچ Ph. graminicola موجب کاهش جمعيت G.graminis گشته و بيماري پاخوره به ميزان قابل توجهي کاهش مي يابد. دليل اين امر يا افزايش مقاومت گياه ميزبان به بيماري پاخوره و يا رقابت Ph. graminicola با قارچ عامل بيماري مي باشد که براي استقرار، رشد و گسترش آن ممانعت ايجاد مي کند.
http://www.parsbiology.com/view/110.aspx

یک دانشمند‌ روسی اعلام کرد پشه‌ها طوری سیستم بدن خود را مدیریت می‌کند که می‌تواند مدت 18 ماه در فضای خارج جو زمین زنده بماند.
به گزارش سرویس «علمی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، آناتولی گریگوریوف ــ معاون آکادمی علوم روسیه ــ درباره آزمایشی که در این زمینه انجام داده است، گفت: ما پشه‌ای را از فضا به زمین باز گردانده‌ایم، این حشره هنوز زنده است و پاهایش تکان می خورد. آناتولی افزود: این پشه در طول مدت آزمایش هیچ غذایی نخورده و در برابر تغییرات دمایی شدید از منهای 150 درجه سیلیسیوس در سایه گرفته تا 60 درجه سیلیسوس در نور خورشید قرار داشته است.

به گفته این دانشمند‌ روسی، پشه تحت آزمایش طی این تحقیق از ایستگاه فضایی بین‌المللی خارج شده است. در این پژوهش دانشمند‌ان آکادمی علوم روسیه در تلاش برای ارزیابی پرتوهای کیهانی روی ارگانیسمهای زنده هستند. آنها دریافتند که پشه برای این که از این شرایط جان سالم به در ببرد خود را با وضعیت موجود تنظیم می‌کند.

مبارزه بيولوژيك عليه آفات در ‪ ۵۰‬هكتار باغ مركبات استان گلستان آغاز شد

مدير حفظ نباتات سازمان جهاد كشاورزي گلستان از آغاز طرح مبارزه بيولوژيك عليه آفات، در سطح ‪ ۵۰‬هكتار باغ مركبات استان، خبر داد. اسماعيل متكي روز دوشنبه در مصاحبه با خبرنگار ايرنا اظهار داشت: در مبارزه بيولوژيك از دشمن طبيعي آفات براي مبارزه با آن استفاده مي‌شود. وي هدف از مبارزه بيولوژيك با آفات را استفاده كمتر از سموم شيميايي، جلوگيري از آلودگي محيط زيست و حفظ سلامتي مصرف‌كننده محصولات باغي و زراعي برشمرد. اين مقام درباره طرح در حال اجرا توضيح داد: براي مبارزه بيولوژيك با آفت "شپشك آردآلود" در باغ مركبات آلوده (عمدتا پرتقال و نارنج) از دشمن طبيعي اين آفت به نام "كفشدوزك كريپتولموس" استفاده مي‌شود.

متكي اظهار داشت: اين حشره، ابتدا در محيط آزمايشگاهي و با تغذيه از كدو زرد و سيب‌زميني، تكثير شده و در داخل ليوانهاي يك بار مصرف (هم در قالب لارو و هم در قالب حشره كامل شده)، از شاخه‌هاي درختان آلوده، آويزان مي‌شود. وي افزود: كفشدوزك، سپس در فضاي طبيعي باغ از داخل ليوانها خارج شده و روي شاخه‌هاي درختان ميوه، با تغذيه از آفت شپشك، تكثير و بطور طبيعي سبب از بين رفتن آفت مي‌شود. مدير حفظ نباتات سازمان جهاد كشاورزي گلستان اضافه كرد: اين طرح براي نخستين بار، پاييز گذشته در سطح ده هكتار از باغهاي مركبات اجرا شد.

متكي اضافه كرد: با توجه به مشكل بودن اجراي اين طرح، امسال در سطح ‪۵۰‬ هكتار از باغها، به اجرا درمي‌آيد. وي يادآور شد: براي مديريت جهاد كشاورزي شهرستانهاي استان، سهميه تعيين شده و باغداراني كه داراي باغ آلوده هستند مي‌توانند با مراجعه به اين مديريتها، از اين امكانات بطور رايگان، استفاده كنند. مدير حفظ نباتات سازمان جهاد كشاورزي گلستان همچنين گفت: طرح مبارزه بيولوژيك ديگري در سطح ‪ ۳۰‬هكتار از باغات هلو، آلو، كيوي و توتستانهاي استان در دست اجرا قرار گرفته است. به گفته متكي، در اين طرح، با استفاده از حشره مفيد "زنبور پرسپالتلا" عليه آفت "شپشك توت" در اين باغات، مبارزه مي‌شود.

وي درباره اين طرح گفت: اين حشره مفيد در محيط آزمايشگاهي تكثير نمي‌شود بلكه در محيط طبيعي و روي شاخه‌هاي درختان تكثير شده و پس از جدا كردن شاخه‌هاي درخت، اين شاخه‌ها به داخل باغهاي آلوده برده مي‌شود. متكي ادامه داد: اين زنبور مفيد، در داخل باغهاي آلوده از آفت شپشك توت تغذيه كرده و بطور طبيعي، سبب نابودي اين آفت مي‌شود. وي يادآور شد: اين طرح امسال براي نخستين بار در سطح استان گلستان اجرا مي‌شود. استان گلستان داراي ‪ ۳۵‬هزار هكتار باغ ميوه با توان توليد ‪ ۱۷۰‬هزار تن محصول است.

منبع:http://aent.persianblog.ir/post/1794